Thursday, January 6, 2011

کرم شبتاب...

گه گداری
شعله ای، نوری
و نمای چهره ی شب زده یِ خسته ی مردی
کرم شب تاب و لبی
و طنین سرد شلیک
...می درد حنجره را...می رسد تاریکی
**********
 میگن سربازای جنگ جهاتی که تو شب سیگار می کشیدن شکارِ تک تیر اندازای آلمانی می شدن...واسه من جالبه مردی که  از نسخی تو اون شرایط سیگار می کشیده...یا شاید خطرشو نمی دونسته و ندونسته آخرین کام ها رو می گرفته...و چه خارشی می گرفته انگشت اشاره ی کسی که ماشه رو می کشیده...
***************
تاریکی که تو این روزام هس منو می بره به یاد اونا می ندازه،که هر نوری هرچند کوچیک،خاموش می شه....

No comments:

Post a Comment