نمی خواستم یه لحظه...
واکاوی این حقیقت که از کجا شروع شد؟
تا واقعیت اعتیاد به وجودت که بی تو ، ترکش مریضم کرد.
[دنیا بی چشمات...]
تا واقعیت اعتیاد به وجودت که بی تو ، ترکش مریضم کرد.
[دنیا بی چشمات...]
پاهایی که از هم گسسته می شه و هر تیکش یه گوشه می ره
برام مثل یه خواب کودکی تو یه شب سرد زمستونی بود.
[یه دروغ محضه...]
و انقدر زود بریدی که مثل قلب رگ بریده لرزیدم...
و انقدر زود بریدی که مثل قلب رگ بریده لرزیدم...
آروم آروم از تپش افتادمو وایستادم...
اما هنوز ایستاده ام.
من سر پا می میرم
مثل نخل...
اما هنوز سر پام...
[به تنگ چشمی نا مردم زوال پرست.]
No comments:
Post a Comment